دکتر ابراهیم طلایی
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
نمایشنامهای که در کودکی نوشته میشود:
رشد انسان فرایندی مستمر و یکپارچه است که طی آن، فرد از نوزادی تا پیری در حوزههای جسمی، شناختی، زبانی، عاطفی و اجتماعی دچار تغییر و تحول میشود. با این حال روانشناسانِ رشد، بر اساس تحولات قابل توجهی که در دورههای زمانی خاص در انسان ایجاد میشود، فرایند رشد یکپارچه انسان را به مراحل مختلفی تقسیم کردهاند که در مورد کودکان، سادهترین آنها، تقسیمبندی فرایند رشد به سه مرحله است؛ این تقسیمبندی از چشمانداز رشد شناختی انسان انجام شده است.
دوران نوزادی؛ روزهای ضبط و ثبت
اولین مرحله نوزادی نام دارد که از لحظهی تولد تا دو سالگی را در برمیگیرد. این مرحله از زندگی هر فرد، زمان رشد سریع مغز و ارتباط بین سلولهای مغزی است که بنیادی برای رشد فرد در حوزههای دیگر فراهم خواهد کرد. رشد مغز در این سنین، به واسطه استفاده کودک از حواس پنجگانه برای درک محیط پیرامون خود رخ میدهد. بر این اساس هرچه محیط حسی نوزاد قویتر باشد، ارتباطات سلولی گستردهتری در مغز ایجاد میشود و توسعه آن تسریع میگردد. حواس نوزاد در اثر تعامل او با محیط اطراف به آرامی تکامل مییابند و اطلاعات حاصل از حواس، منجر به ایجاد ارتباطات، بین سلولهای عصبی او میشود. بر این اساس رشد مغز و در پی آن، رشد کودک در حوزههای مختلفِ رشدی آغاز میشود؛ در اواسط و اواخر این دوره کودک قادر به تقلید کردن میشود که این قابلیت، موجب جهش در رشد زبانی و حرکتی او خواهد شد.
تصویر، صدا، حرکت؛ من به حرف آمدهام!
مرحلهی دوم به نوپایی یا پیشدبستانی معروف است. نوپایی، مربوط به کودکان ۲ تا ۵ ساله است. وقتی کودک اولین گامهای استوارش را برمیدارد، فاز جدیدی از رشد خود را آغاز میکند. در این مرحله کودکان آزادند در محیط پیرامون خود بگردند. اکنون زمان اکتشاف فعالانه در محیط اطراف است؛ در واقع، مشخصه اصلی این دوره، انگیزه جستوجو و اکتشاف است که به واسطه رشد قابلیتهای جدید کودک ایجاد شده است. در این دوره، رشد سریع زبان، سبب یادگیری نام اشیای مورد علاقه و ایجاد توانایی در خواستن چیزهای اطراف میشود. در این مرحله از رشد، چالش عمدهای وجود دارد که روانشناسان به آن تنظیم عواطف میگویند. بحرانهای عاطفی در این دوران زیاد است؛ چرا که در این دوره کودک هنوز قادر نیست عواطف خود و دیگران را به درستی بشناسد و بر اساس آن، روابط خود را مدیریت کند.
من مستقل میشوم!
مرحلهی سوم، مرحله دبستانی است. این مرحله، کودکان ۶ تا ۱۲ ساله را شامل میشود. در حالی که نوزادان و کودکان نوپا نیاز به نظارت مداوم دارند، کودکان سنین دبستان به آرامی به سوی استقلال پیش میروند؛ در واقع استقلال، مشخصه اصلی این دوره از زندگی کودک است. در این دوره لازم است کودکان با چالشها دستوپنجه نرم کنند، با عواقب طبیعی اعمال و رفتارشان مواجه شوند و از آنها درس بگیرند. مواجهه با چالشهاست که کمک میکند کودک در این سنین بتواند افکار و اعمالش را نظم دهد و به اصطلاح، به خودتنظیمگری دست یابد. در این فرایند البته، حمایت والدین نقشی اساسی دارد.
کودکان با هم متفاوتند!
اگرچه همه کودکان از این مراحل رشدی عبور میکنند، سرعت رشد آنان متفاوت و تابعی از ذخیره ژنتیکی و محیطی است که در آن زندگی میکنند. بنابراین به دلیل تفاوت در ویژگیهای ذاتی کودکان و محیطی که در آن رشد مییابند، ویژگیهای کودکانی که از نظر سن با یکدیگر برابر هستند، میتواند متفاوت باشد. در طی هر مرحله رشدی و گذر به مرحله بعد، تغییرات متعددی در حوزههای رشدی کودکان ایجاد میشود. با این که زمان این تغییر و تحولات تا حدودی به واسطه ذخیره ژنتیکی تعیین میشود، این محیط زندگی کودک است که بیشترین کیفیت و سودمندی تحولات هر مرحله را برای او رقم میزند؛ در واقع میتوان گفت بسیاری از نتایجی که ذخیره ژنتیکی قادر است از لحاظ رشدی برای فرد به بار آورد، میتوانند تحت تأثیر عوامل محیطی، تغییر یابند.
اوان کودکی:
به دوره سنی بین تولد تا هشت سالگی «اوان کودکی» گفته میشود و بر اساس مراحل رشد، کل مراحل اول و دوم و نیمی از مرحله سوم رشد کودک را در بر میگیرد. بر اساس مطالعات انجام شده، خلقوخوی، توانمندیها و مهارتهای مختلف افراد در طول دوران زندگی، بر اساس قابلیتهایی ایجاد خواهند شد که فرد در اوان کودکی کسب کرده است. ویژگیهای اخلاقی، آمادگی مدرسه، پیشرفت تحصیلی در همه مقاطع، نوع شغل و میزان درآمد، رضایت از زندگی، میزان بزهکاری، میزان استفاده از خدمات اجتماعی، تحصیلات دانشگاهی و …. همه و همه ارتباطی بسیار قوی با این دوران دارند. این وابستگی مستقیم نشان میدهد که اوان کودکی دورهای بنیادین برای رشد همهجانبه فرد در تمام عمر است. دورهای که عوامل درونی خود کودک (ذخیره ژنتیک، جنسیت و سلامت)، خانواده و خدمات موجود در جامعه و حتی عوامل فرهنگی بر کیفیت و چگونگی آن اثر گذارند.